{{item.fa_name}}
جستوجوی دقیق برای معنی
sensor
در واژهنامه ترجمیک
زمان جستجو: ۰.۰۰۳ هزارم ثانیه
درباره واژهنامه ترجمیک
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی برق]
سنسور
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
عمل
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
حسگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[مهندسی مکانیک]
سنسور
۰
۰
[توسط مترجم]
[شیمی]
حسگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[امنیت و رمزنگاری]
حسگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[مدیریت بازرگانی و MBA]
حسگر
۰
۰
[توسط مترجم]
[... عمومی ...]
حسگر
معنی sensor, معنی سثئسخق, معنی sensor, معنی اصطلاح sensor, معادل sensor, sensor چی میشه؟, sensor یعنی چی؟, sensor synonym, sensor definition,
معنی domisticated animals
,
ترجمه domisticated animals
به فارسی,
معنی miracle
,
ترجمه miracle
به فارسی,
معنی wait
,
ترجمه wait
به فارسی,
معنی فشار خون
,
ترجمه مقاله فارسی به انگلیسی
،
ترجمه مقالات انگلیسی